جادوی کارناوال
65,000 تومان
573
جادوی کارناوال یکی از کتاب هایی است که در بخش کودکان و نوجوانان طبقه بندی می شود. این کتاب یکی دیگر از کتاب های ایمی افرون است که در ادامه ی کتاب قصری در مه نوشته شده است. این کتاب با ترجمه ی فاطمه علی مددی برای اولین بار در ایران توسط انتشارات داستان جمعه به چاپ رسیده است.
1 قلم
اخطار: آخرین موجودی فعلی!
محصولات مشابه
معرفی کتاب جادوی کارناوال:
رمان جادوی کارناوال یکی از کتاب هایی است که در بخش کودکان و نوجوانان طبقه بندی می شود. این کتاب یکی دیگر از کتاب های ایمی افرون است که در ادامه ی کتاب قصری در مه نوشته شده است. این کتاب با ترجمه ی فاطمه علی مددی برای اولین بار در ایران توسط انتشارات داستان جمعه به چاپ رسیده است.
درباره ی کتاب جادوی کارناوال:
بعد از ماجراجویی هایی که تس و مکس در کتاب قصری در مه داشتند این بار تابستان دیگری با خاله ایوی خود به انگلیس برگشته اند. این بار قرار است که ماجراجویی های خارق العاده پر از هیجان‚ آکروبات ‚هیپنوتیزم و شگفتی برای تس و مکس در ساحل دریا اتفاق بی افتد. در ادامه داستان کتاب جادوی کارناوال تس و مکس از کارناوال سفری که به تازگی به شهر آمده هیجان زده هستند حتی یک روانشناسی هم دارد که یک واگن زیبا برای خودش دارد. در بازدید از واگن روان‚ در حالی که تس در حال هیپنوتیزم است به نظر می رسد واگن در حال حرکت است اما قبل از اینکه تس بتواند خودش را از هیپنوتیزم خارج کند‚ قبل از اینکه مکس کتاب جادوی کارناوال بتواند کاری انجام دهد به نظر می رسد که آن ها به همراه بقیه افراد در کارناوال خیلی سریع در حال مسافرت هستند. اما آن ها کجا می روند و چه چیزی در انتظارشان است؟ آیا آن ها در جهانی متفاوت از دنیای خود گرفتار خواهند شد؟ و آیا دو قلوهای بارانوا آکروبات هایی که تقریبا به اندازه تس و مکس دلتنگ خواهر خود هستند کلید رمز و راز را در دست دارند؟
درباره ی ایمی افرون نویسنده ی کتاب جادوی کارناوال:
افرون یکی از نویسندگان موفق بخش کودک و نوجوان است که تاکنون جوایز بسیاری را دریافت کرده است. از کتاب هایی که او برای کودکان و نوجوانان نوشته می توانیم: قصری در مه‚ رمان جادوی کارناوال‚ طرف دیگر دیوار و همینطور کتاب هایی که برای بزرگسالان نوشته یک فنجان چای را نام ببریم که یکی از کتاب های پر فروش بین المللی بوده است.
در این قسمت بخشی از کتاب جادوی کارناوال را می خوانیم:
لورنزو به تس گفت: { اجرات عالی بود عزیزم. }
تس یک جور مشکوکی به او نگاه کرد و گفت: { ممنونم }
{ من دنبال یه کسی دقیقا مثل تو می گشتم به دنیای ما خوش آمدی } مثل دزدان دریایی گفت: { به دنیای ما خوش آمدی. } لورنزو لبخند زد و آن هم دزدان دریایی توی کارتون ها را یاد آدم می انداخت. چون وقتی لبخند زد یکی از دندان های جلویش ردیف پایین چپ پیدا شد که نقره ای بود. دندانش برق زد و یک جوری بود که انگار می خواست زهره چشم بگیرد. به تاتیانا و الکسی نگاه کرد و گفت: { نظر شما چیه بچه ها؟ اجرای بارانواهای شگفت انگیز وقتی سه تایی باشید بهتر نیست؟ } و نوک انگشت اشاره و انگشت شصتش را به هم چسباند و سه تای دیگر را بالا آورد. تاتیانا با تندی و با کمی غم که زیر عصبانیتش پنهان شده بود گفت: { به ما مربوط نمیشه. } و به لورنزو اشاره کرد و گفت...